چکیده :
ترجمه ماشینی :
این پایان نامه با این سؤال هدایت می شود: چه چیزی یک زندگی را معنادار می کند؟ پاسخ من به این سوال، رفاه نامتقارن درباره معنای زندگی است.
بر اساس رفاه نامتقارن، معنای زندگی به دو عامل بستگی دارد.
اولاً، به زندگی تا آنجایی معنا داده می شود که رفاه سایر افراد رفاه را ارتقاء دهد یا از آن محافظت کند.
ثانیاً، زندگی تا آنجا بی معنا می شود که رفاه سایر افراد رفاهی را کاهش یا به حداقل برساند.
معنای زندگی با تعادل خالص بین این دو عامل تعیین می شود.
هر چه خوب بیشتر از بد باشد، زندگی معنادارتر است.
من استدلال می کنم که رفاه نامتقارن معقول ترین نظریه در مورد معنای زندگی است.
برای انجام این کار، من نشان میدهم که چگونه چنین دیدگاهی شهودهای مختلفی را در مورد معنای زندگی به تصویر میکشد و در عین حال از آن در برابر مخالفتها دفاع میکند.
این موضوع مربوط به فصلهای 1، 2 و 3 است.
بهطور خاص، فصل 1 زمینه را ایجاد میکند، فصل 2 پرونده را به نفع رفاهگرایی نامتقارن پیش میبرد، در حالی که فصل 3 از رفاه نامتقارن در برابر ایرادات دفاع میکند.
اما برخی از ایرادات را نمی توان به این راحتی با یک استدلال صرف کرد.
چنین اعتراضاتی نه تنها در برابر رفاه نامتقارن حساب می شود، بلکه از نظریه های رقیب نیز حمایت می کند.
برای غلبه بر هر دو، نشان میدهم که چگونه چنین مخالفتها و نظریههایی که برانگیخته میشوند، بهعنوان ردیابی بعد ارزیابی متفاوت، اما مرتبط، یک زندگی بهتر درک میشوند.
این موضوع مربوط به فصلهای 4، 5، و 6 است.
بهطور خاص، فصل 4 استدلال میکند که نظریههای ذهنی به بهترین شکل در مورد تحقق درک میشوند، فصل 5 استدلال میکند که نظریههای هدف به بهترین شکل در مورد هدف درک میشوند، و فصل 6 استدلال میکند که دیدگاههای متفاوت در مورد نقش اخلاق، اخلاق و اهمیت را با معنا اشتباه می گیرند.
این ابعاد ارزیابی دیگر که در کنار معنا در زندگی قرار دارند عبارتند از: تحقق، هدف، اهمیت، اخلاق و ارزش احتیاطی.
this thesis is guided by the following question: what, if anything, makes a life meaningful? my answer to this question is asymmetric welfarism about meaning in life.
according to asymmetric welfarism, the meaning of a life depends upon two factors.
first, a life is conferred meaning insofar as it promotes or protects the well-being of other welfare subjects.
second, a life is made meaningless insofar as it decreases or minimises the well-being of other welfare subjects.
the meaning of a life is determined by the net balance between these two factors; the more the good outweighs the bad, the more meaningful a life that is.
i argue that asymmetric welfarism is the most plausible theory about meaning in life.
to do this, i show how such a view captures a variety of intuitions about meaning in life while defending it from objections.
this is the business of chapters 1, 2, and 3.
specifically, chapter 1 lays the groundwork, chapter 2 advances the case in favour of asymmetric welfarism, while chapter 3 defends asymmetric welfarism from objections.
but some objections cannot be so easily overturned by a mere argument.
such objections do not just count against asymmetric welfarism, but also support competing theories.
in order to overcome both, i show how such objections, and the theories they motivate, are best understood as tracking a different, but related, evaluative dimension a life can have.
this is the business of chapters 4, 5, and 6.
specifically, chapter 4 argues that subjective theories are best understood as being about fulfilment, chapter 5 argues that purpose theories are best understood as being about purpose, and chapter 6 argues that differing views about the role of morality confuse morality and significance with meaning.
these other evaluative dimensions which stand alongside meaning in life are fulfilment, purpose, significance, morality, and prudential value.
نویسنده :
Chad Mason Stevenson
منبع اصلی :
https://era.ed.ac.uk/handle/1842/39748
پایگاه :
پ:پایگاه پایان نامه
یادداشت :
متن کامل در دسترس نمی باشد .
Keywords: Philosophy, Life, Asymmetric welfarism, morality
نوع منبع :
رساله تحصیلی
,
کتابخانه عمومی